چگونه نویسنده شویم؟

 

دستاورد شما در پایان این دورۀ رایگان:

اگر خوب و منظم تمرین کنید، احتمالاً در پایان این برنامۀ اولین کتاب کوچک خودتان را می‌نویسید. البته برای انتشار کاغذی نوشته‌هایتان هیچ‌وقت عجله نکنید. در آغاز راه، اینترنت بستر خوبی برای انتشار نوشته‌ها و دریافت بازخورد است.

زمان نویسندگی

نویسنده کیست؟

«نویسنده کسی است که نوشتن برای او آسان است؛ اگر چه محصول کارش متوسط باشد.» پس نویسنده، کسی است که از نوشتن نمی‌هراسد؛ بلکه آن را دوست دارد و از آن لذت می‌برد. کسی که نوشتن برای او، به آسانی و شیرینی گشت‌وگذار در طبیعت باشد، نویسنده است؛ حتی اگر آنچه می‌نویسد، چشم‌ها را خیره نکند. این گمان که نویسنده، باید با هر نوشتۀ خود، خواننده‌اش را شگفت‌زده کند و به تحسین و اعجاب وا دارد، دور از آبادی است. اگر کسی، به همان راحتی که می‌گوید، بنویسد، نویسنده است؛ اگر چه دیگران، به سختی و با رنج فراوان، بهتر از او بنویسند. (نقل از کتاب خارج از نوبت)

قانون طلایی نویسندگی به این شرح است:

راحت‌نوشتن + بسیارنوشتن = زیبایی و سنجیدگی

تصور می‌کنیم تاکنون جسته‌گریخته دست به قلم برده‌اید، اما هنوز حرفه‌ای نشده‌اید.

کمی دربارۀ تعریف نویسندگیِ حرفه‌ای بدانیم:

یک تعریف نویسندگی حرفه‌ای می‌گوید:

نویسندۀ حرفه‌ای فردی است که جز نوشتن کار دیگری انجام نمی‌دهد.

تعریف دیگر می‌گوید:

نویسندۀ حرفه‌ای کسی است که شغل او نویسندگی است و از راه دیگری امرار معاش نمی‌کند.

اما بیایید فعلاً تعریف زیر را به عنوان یک قرارداد مشترک بپذیریم:

نویسندۀ حرفه‌ای کسی است که هر روز می‌نویسد.

این تعریف به ما کمک می‌کند که در ابتدای کار بهتر و منظم‌تر بنویسیم؛ و در این رهگذر عضلات نویسندگی خودمان را تقویت کنیم.

نویسنده شکست ناپذیر

ابزار اصلی کار نویسنده «کلمه» است.

کلمۀ مورد علاقۀ شما چیست؟ محبوب‌ترین واژه‌ای را که دوست دارید قاب کنید و بزنید روی دیوار اتاقتان.

این کلمه را در گوگل سرچ کنید. سعی کنید تمام لینک‌­های صفحۀ اول را باز کنید و نگاهی به آن‌ها بیندازید.

گزارشی ۵۰۰ کلمه‌ای از جستجوی این واژه و مطالعۀ نتایجی که به آن‌ها برخوردید بنویسید. چقدر با تصور شما متفاوت بود؟ آیا به ایدۀ جالبی برخورد کردید؟ آیا فکر نمی‌کنید فضای محتوای فارسی در وب فقیر است و جای زیادی برای رشد و دیده شدن دارید؟

با این تمرین علاوه بر دقت بیشتر روی فرایندهای گوگل، هوش کلامی خودتان را افزایش می‌دهید.

این تمرین به شما کمک می‌کند تا:

روی کلمه‌ها و اهمیت آن‌ها حساس‌تر شوید.

هر داستانی صدای خودش را دارد، درست همان‌طور که هر شخصی صدای خودش را دارد.
-کیت گرویل

نویسندگی داستانی یا غیر داستانی؟

با خواندن مطالب قسمت اول ممکن است با خودتان بگویید: «من می‌خواهم رمان بنویسم. این‌ها که شما گفتید دربارۀ نویسندگی در دنیای اینترنت است.» پس آماده باشید که یک بار برای همیشه تکلیف انواع مختلف نویسندگی را روشن کنیم.

فرقی نمی‌کند بخواهید مقاله بنویسید، شعر و ترانه بگویید، در نگارش فیلمنامه‌ای مشارکت کنید یا گزارشی برای روزنامه تهیه کنید در هر صورت ما به عنوان نویسنده باید داستان­‌گویی را بلد باشیم.

اصلاً داستان چیست؟

به قول گوستاو فلوبر نویسندۀ فرانسوی، داستان همان چیزی است که شما سر میز کافه برای دوستتان تعریف می‌کنید.

انواع نویسندگی

نویسندگی داستانی (تخیلی) و نویسندگی غیرداستانی (غیر تخیلی) دو نوع نویسندگی هستند. بازار نشر هم کتاب­‌ها را به همین صورت تقسیم‌­بندی می‌کند.

انواع نویسندگی

آیا لازم است که حتماً فعالیت در یکی از این دو گروه را انتخاب کنیم؟

به طور حتم خیر، انتخاب نویسندگی داستانی یا غیرداستانی بسته به سلیقه و توانمند‌های شماست. بسیاری از کتاب‌های غیرداستانی خوب توسط داستان‌نویس‌ها خلق شده‌اند.

حالا تصور می‌کنیم شما می‌خواهید نویسندۀ غیرداستانی بشوید و به نوشتن کتاب در حوزه‌های مدیریت، کسب‌­وکار و توسعه فردی علاقه‌مندید.

نباید فراموش کنیم که نویسندۀ غیرداستانی بودن به این معنا نیست که داستان‌گویی را بلد نباشیم. معمولاً نویسنده‌های موفق غیرداستانی اشاره می‌کنند که چند رمان چاپ نشده توی کشوی میزشان دارند.

خب چطوری می‌توانیم به لحن خوبی در داستان‌گویی برسیم. آن توصیۀ کلیشه‌ای که همچنان پابرجاست: باید تا جایی که می‌توانیم داستان بخوانیم.

برای داشتن زندگی خلاق به مجوز هیچ‌کس احتیاج ندارید.

-الیزابت گیلبرت

اگر استعداد ندارید اصلا جای نگرانی نیست

برای نویسنده شدن بهترین موهبت همین است که استعداد نداشته باشید و به طور کلی قید وجود ذره‌ای استعداد را بزنید!

نگرانی دربارۀ میزان استعدادتان ممکن است به کلی شما را از مسیر نویسندگی منحرف کند. پس چه بهتر که کلاً این موضوع را نادیده بگیرد. به نظر می‌رسد همین که اشتیاق نویسنده شدن دارید کافی است. بقیه ماجرا به کار سخت و مداومت شما در مسیر نوشتن بستگی دارد.

آنی سکستون می‌گوید: «گاهی ده‌ها صفحه چرندیات محض می­‌نویسم تا به یک جملۀ درست برسم.»

تصور کنید فایل ورد را باز کرده‌اید و می‌خواهید یک مقالۀ مهم بنویسید.

تقریباً محال است که در همان سطرهای اول بتوانید به افکارتان جریان منظمی بدهید و جملات درستی بنویسید.

پس شروع کنید به نوشتن چیزهای بیهوده، از سرو صداهای اطراف بنویسید اصلا نترسید.

تا جایی که می‌توانید جزییات ظاهراً اضافه را توصیف کنید. تأثیر شگفت‌انگیز آن را وقتی نویسندۀ حرفه‌ای شدید می‌فهمید.

قاعدۀ ۱۰ برابر

قاعده ۱۰ برابر ربطی به آموزش، استعداد، ارتباطات، فرصت‌های خوب، پول، فناوری، در صنعت درست قرار گرفتن یا حتی در زمان و مکان درست قرار گرفتن ندارد. در هر موردی که شخصی در آن به سطوح عظیمی از موفقیت دست یافته است -فرقی نمی‌کند چه کسی باشد، نویسنده، کارآفرآفرین یا سیاستمدار- تضمین می‌دهم او در زمان ترقی و کسب موفقیتش از قاعده ۱۰ برابر استفاده کرده است.

نویسندۀ راستین، چیزی برای گفتن ندارد، تنها شیوه‌ای برای حرف زدن دارد.

آلن رب گریه

آن‌قدر نوشته و کتاب خوب هست که اگر تا آخر عمر هم از صبح تا شب در حال مطالعه باشیم، باز هم نمی‌توانیم کسری از آن‌‌ها را بخوانیم. پس توی این شلوغی چرا باید ما هم به جمع کثیر نویسنده‌ها اضافه شویم؟

برای اینکه فکر می‌کنیم تجربیاتی داریم و حرف‌هایی در سرمان هست که ارزش اشتراک‌گذرای با دیگران را دارند.

موضوع این نیست که چه می‌گوییم، موضوع چگونه گفتن است. یک لحظه قصۀ به همۀ قصه‌های عاشقانه‌ای که تا‌حال خوانده یا دیده‌اید فکر کنید، همان الگوی قصۀ لیلی و مجنون است. رومئو و ژولیت و تایتیانیک و شب‌های روشن هم با همین الگو نوشته شده‌اند.

آن‌چه یک داستان را از تمام داستان‌های دیگر متمایز می‌کند چگونه گفتن آن است.

اگر می‌خواهی روی هنرت کار کنی، روی زندگی‌‌ات کار کن.

آنتون چخوف

عادت‌های غیرنوشتاری

برای تمرین نوشتن لزوماً بنا نیست همیشه در حال نوشتن هستیم. بسیار از کارهای غیرنوشتاری نیز می‌توانند به عنوان عادت‌های مکمل نویسندگی به افزایش خلاقیت ما کمک کنند.

فقط افکاری که در هنگام قدم زدن به ذهن خطور می‌کنند با ارزش هستند.

چاندرا موریلا بیل در مقاله‌ای با عنوان بهتر نوشتن بدون نوشتن یک کلمه دربارۀ اهمیت قدم زدن می‌گوید:

«در حین کار، گاهی حس می‌کنید به بن‌بست رسیده‌اید یا نیروی کافی برای ادامۀ نوشتن ندارید. ورزش باعث می‌شود اکسیژن لازم جذب مغز شود و کارکرد آن بیشتر شود. گاهی فکر کردن زیاد باعث سرکوب خلاقیت می‌شود. در حالی که مغز نیاز به انرژی و استراحت دارد. وقتی قدم می‌زنید، رنگ خانه‌ها، گل‌ها و شکل ابرها را می‌بینید. در خیابان علائم و چیزهایی را می‌بینید که در حالت عادی به آن‌­ها‌ هیچ توجهی نمی‌کرده‌اید. حتی پنجره‌­ها و پرده‌ها هم می‌توانند الهام‌بخش باشند.»

یک دلیل ساده و روشن برای پیاده‌روی این است که ذهن، در اثر کم‌تحرکی کند می‌شود.

غالباً ممکن است از باشگاه رفتن و هزینه کردن برای هر نوع ورزشی احساس ناخوشایندی داشته باشیم.

در این میان پیاده‌روی چارۀ کار است. نه وسیلۀ خاصی می‌خواهد و نه مهارتی که نیاز به یادگیری داشته باشد. دوست دارید مهارت پیاده‌وری را یاد بگیرید؟

اینگونه است:

-از درب خانه یا محل کارتان بیرون می‌زنید.

-شروع می‌کنید به راه رفتن.

-بعد از حداقل ۲۵ دقیقه برمی‌گردید یا هر کاری دلتان خواست می‌کنید. تمام.

۲۵ دقیقه پیاده‌روی روزانه کافی است. می‌توانید چند ایستگاه زودتر از اتوبوس یا مترو پیاده شوید و به خانه برگردید. یادتان باشد راه رفتن روی تردمیل پیاده‌وری نیست!

بعد از اینکه از پیاده‌روی برگشتید اگر بتوانید حتی شده ۱۰ خط هم بنویسید عالی است، شگفت‌زده می‌شوید.

کشف رمز و رازهای نویسندگی با رونویسی

برای نویسنده، خواندن کافی نیست. شاید حتی مطالعۀ پنج‌بارۀ یک کتاب هم کافی نباشد. ما باید بتوانیم رمز و راز نثر و تکنیک‌های به کار رفته در آثار نویسندگان بزرگ را کشف کنیم.

برای نویسنده شدن باید معلم سخت‌گیر خودتان باشید، معلمی که هر روز مشق می‌­دهد و در صورت حاضر نبودن تکالیف، تنبیه می‌کند.

می‌خواهید به تأثیر شگفت‌انگیز رونویسی پی ببرید؟ یک بار پس از نیم تا یک ساعت رونویسی از متن مورد علاقه‌تان، سعی کنید بخشی از خاطرات قدیمی خودتان را بنویسید.

مارسی کاهان در مقاله‌ای با عنوان یادگیری از نوشته‌های دیگران محسنات خواندن آثار نویسندگان دیگر را اینگونه توصیف می‌کند:

  1. هر یک از این آثار از زاویۀ دیگری به جهان نگریسته‌اند، که آشنایی با نگاه‌های متفاوت برای هر نویسنده‌ای ضروری است.
  2. هر نویسنده‌ای برای توصیف شخصیت‌های خود از روش تازه‌ای استفاده کرده، با این روش می‌توانید شخصیت‌های خودتان را بهتر و ملموس­‌تر معرفی کنید.
  3. زندگی مملو از اتفاقات و حوادث پیش‌بینی‌ناپذیر است. نویسندگان چگونه از این موضوع بهره برده‌­اند؟
  4. چگونه می‌توانیم خواننده را از حالت عادی به حالت غیر عادی بکشانیم؟ دو ابزار این کار استعاره و تشبیه است.

پیشنهاد میکنم یک مقاله یا داستان کوتاه انتخاب کنید. سه بار از روی آن بنویسید.

معجزۀ کلمات

نویسندگی یعنی مدیریت کلمات. سونیا شوکه می‌گوید:

«کلمات شما همان آجرها و مصالحی هستند که رؤیاهایتان را با آن‌ها می‌سازید. کلمات شما بزرگ‌ترین قدرتی‌اند که در اختیار دارید. کلماتی که انتخاب و استفاده می‌کنید همان زندگی‌ای که تجربه می‌کنید را، می‌سازند.»

نویسنده چوپان کلمات است. این ما هستیم که باید نگهبان کلمات باشیم.

پس بیاید چوپان خوبی باشیم!

آموزش نویسندگی: کتاب‌ها، کلاس‌ها و کارگاه‌های نویسندگی

بسیار خب، اگر شوق یادگیری نویسندگی تمام وجودمان را گرفته باشد، احتمالاً یکی از اولین فکرهایی که به ذهنمان می‌رسد حضور در کلاس­‌ها و کارگاه‌­های نویسندگی است. معمولاً به شکل سنتی ما نظر مثبتی به کلاس‌های فیزیکی داریم و یادگیری به این روش‌ را اثربخش‌­تر می‌دانیم.

البته امروزه در سراسر جهان یادگیری آنلاین روزبه­‌روز قدرتمندتر می‌شود؛ در ایران  به دوره‌های نویسندگی آنلاین به صورت جدی پرداخته نمی‌‌شود.

به هر حال به نظر می‌رسد با حضور در کلاس‌های نویسندگی می­‌توان با سرعت بسیار بیشتری چیزهایی  آموخت که در صورت  عدم حضور در کلاس ممکن است پس از صرف هزینه‌ها و آزمون و خطاهای بسیار به آن‌ها دست بیابیم.

حضور در کلاس‌های نویسندگی باعث می‌شود تا ما نوشتن را جدی­‌تر بگیریم..

علت اصلی که همچنان وبلاگ‌نویسی می‌کنم، این است که به من انرژی می‌دهد. به من انگیزۀ ادامۀ کار می‌دهد.

اسکات آدامز

نویسندگی آنلاین

یکی از نکات جالب نوشتن در فضای آنلاین این است که گاهی یک نفر می‌تواند با صفحۀ شخصی‌اش میلیون‌ها ببینده را جذب کند و گاهی هم ده‌ها نفر با داشتن رسانه‌ای بزرگ، در جذب تعداد انگشت‌شماری از مخاطب ناتوان می‌مانند.

با نوشتن در فضای آنلاین شما می‌آموزید که چگونه با محدویت‌ها و هزینه‌های کمی مخاطبان اختصاصی خودتان را داشته باشید؛ و ایده‌هایتان را با سرعت بالایی در عمل بیازمایید.

وبلاگ‌نویسی ونوشتن در شبکه های اجتماعی را می‌توان مؤثرترین و حرفه‌ای­‌ترین روش‌ ارتباط و تأثیرگذاری نویسنده‌های عصر حاضر دانست.

از آن نوع کتاب‌هایی که دوست داری بخری و بخوانی، بنویس. اولین خواننده و بهترین منتقد آثارت خودت هستی؛ البته اگر صادق باشی.

تام کلنسی

«تنها یک راه وجود دارد که آقای آسیموف توانسته باشد بیش از یکصد کتاب بنویسید: نظم و انضباط شخصی و مهار جدی خویشتن. او گاهی در یک سال چندین کتاب می‌نوشت، آن هم نه کتاب‌های ساده و مختصر، برخی از آن‌ها کاملاً علمی هستند.

وقتی می‌بینیم برای برخی افراد نوشتن یک نامۀ ساده، یک روز تمام وقت می‌گیرد، روشن می‌شود که او چنان منضبط و تعلیم‌دیده بود که در آن مقطع از زندگی خود، می‌توانست در یک روز فصل کاملی از یک کتاب را بنویسد. برخی از مردم با رنج و زحمت بسیار در تمام عمر خود تنها یک کتاب می‌نویسند. در حالی که این مرد فصل به فصل در هر سال، سه یا چهار کتاب می‌نوشت. چگونه ممکن است؟ چون می‌دانست چه می‌خواهد، می‌دانست تنها با کار سخت می‌تواند خواستۀ خود را به دست آورد و به همین دلیل به جای گریز از دشواری کار، با آن رودررو می‌شد و این یکی از راه‌های مهار خویشتن است.»

صادق باشید در نوشتن

حالا یک روز تمام را خالی کنید،

بدون وقفه یک کتاب ۲۰ صفحه‌ای بنویسید. لازم نیست تمام روز پشت رایانه باشید بلکه صرف چهار پنج ساعت وقت ناپیوسته برای نوشتن یک کتاب کوچک ۲۰ صفحه‌ای کافی است...

ظاهرا آموزش ما در این بخش به پایان رسیده البته کار ما تمام نشده و به مرور سعی می‌کنیم هر هفته چند مطلب مرتبط با برنامۀ «چگونه نویسنده شویم؟»  منتشر کنیم تا بحث‌ها به تدریج کامل بشوند موفق باشید.