مجله آموزشی یکتا

مجله آموزشی یکتا مجموعه عظیمی از رویداد ها و آموزش های علمی و عملی کشور در فالب یک مجله

۲۰ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

ماجرای جا انداختن لگن دختر

در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و باسنش ( لگنش ) از جایش درمی‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به باسنش بزند ؛ هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به باسنش بزند.

به ناچار دختر هر روز ضعیف تر و ناتوان‌تر میشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

روزى استادی درشروع کلاس درس

روزى استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند... بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند: 50 گرم، 100 گرم، 150 گرم...

استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

مردم در آخر الزمان

پیشوایان و بزرگان دین و آیین ما، آن ها که از موجودات نامرئی باخبرند و آنهایی که از فضای جو و آسمان ها با خبرند، و آن هایی که از اعماق علوم آگاهند، حتما و یقین درباره ی وقوع حوادث و از احوالات آینده ی بسیار دور هم با خبرند.

ابعاد علمی آن ها برای ما معلوم است و حال بُعد زمانی آنها را ببینیم.

یعنی پیش بینی آنها درباره ی امروز که زمان ما است، و از آن تاریخ بیش از هزار و چهارصد سال گذشته و از اوضاع و احوال امروز، برای مردم زمان خود چه گفته اند؟ که این هم یکی از عجایب و دلایل حقانیت آنهاست، آن ها را خداوند برای مردم برگزید تا مثال درستی و درستکاری باشند و الگویی برای خوبی ها و انسانیت و شرافت، و راهنمای خیر و سعادت دنیا و آخرت ما باشند.

حضرت علی علیه السلام در یکی از خطبه های خود در اوصاف و احوال مردم در آخرالزمان می فرماید:

👇👇

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

اگه کسی شما رو بخواد حتما جایی براتون باز میکنه

اگه کسی شما رو بخواد حتما جایی براتون باز میکنه! خودتون رو مجبور نکنیدکه به زوربرای خودتون جابازکنید!

 

خودتو به کسی که قدرتو نمیدونه تحمیل نکن...

نه عروسک باش و نه عروسک گردان...

 

"فقط و فقط خودت باش"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

خیره به خورشید|اروین یالوم

تا وقتی به این فکر چسبیده‌اید که دلیل خوب زندگی نکردنتان بیرون از وجودتان است، هیچ تغییر مثبتی رخ نمی‌دهد. تا وقتی مسئولیت خود را به دوش دیگران بیاندازید که با شما بی‌انصافی می‌کنند (یک شوهر لات، یک کارفرمای زیاده‌طلبی که از کارمندانش حمایت نمی‌کند، ژن‌های ناجور، اجبارهای مقاومت‌ناپذیر)وضع شما همچنان در بن‌بست می‌ماند. تنها خودِ شما مسئول جنبه‌های قطعی موقعیت زندگی خود هستید و فقط خودتان قدرت تغییر دادن آن را دارید. حتی اگر با محدودیت‌های بیرونی همه جانبه‌ای درگیرید، هنوز آزادی و حق انتخاب پذیرش برخوردهای مختلف نسبت به این محدودیت‌ها را دارید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

ﭼﺮﺍ ﺷﯿﺮ ﺭﺍ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺟﻨﮕﻞ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ

ﺗﺎﺑﺤﺎﻝ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﻮﯾﺪ ، ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﭼﺮﺍ "ﺷﯿﺮ" ﺭﺍ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺟﻨﮕﻞ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ؟!

ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ :

ﻧﻪ ﺑﺪﻥ ﻭﺭﺯﯾﺪﻩ ﭼﻮﻥ ﮔﻮﺭﯾﻞ

ﻧﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﺎﺯﻭی ﺧﺮﺱ،

ﻧﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﭘﻠﻨﮓ،

ﻧﻪ ﺧﯿﺰ ﺁﻫﻮ،

ﻧﻪ ﺩﺭﻧﺪﮔﯽ ﮔﺮﮒ،

ﻧﻪ ﺷﮑﻤﺒﺎﺭﮔﯽ ﮐﻔﺘﺎﺭ،

ﻧﻪ ﺣﯿﻠﻪ ﮔﺮﯼ ﺭﻭﺑﺎﻩ را دارد

ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺳﺒﺐ ﺍﯾﻦ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

در زمان های قدیم مرد جوانی در قبیله ای مرتکب اشتباهی شد

در زمان های قدیم مرد جوانی در قبیله ای مرتکب اشتباهی شد .به همین دلیل بزرگان قبیله گرد هم آمدند تا در مورد اشتباه جوان تصمیم بگیرند در نهایت تصمیم گرفتند که در این مورد با پیر قبیله که تجربه بسیاری داشت مشورت کنند و هر چه که او بگوید عملی کنند.

 

پیر قبیله از انجام این کار امتناع کرد .بزرگان قبیله دوباره فردی را به دنبال او فرستادند و پیام دادند که شما باید تصمیم نهایی را در مورد اشتباه این جوان بگیرید .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

من پول پیدا کردم

روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد . او از پیدا کردن این پول ، آن هم بدون هیچ زحمتی ، خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شد که بقیه روزها هم با چشمهای باز ، سرش را به سمت پایین بگیرد(به دنبال پول بیشتر و گنج!)... 

او در مدت زندگیش ، 296 سکه یک سنتی ، 48 سکه پنج سنتی ، 19 سکه ده سنتی ، 18 سکه بیست و پنج سنتی و 12 اسکناس مچاله شده یک دلاری پیدا کرد! یعنی در مجموع سیزده دلار و هفتاد شش سنت . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

بسیار زیبا از مولانا

ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم

جـز یاد خدا هیـچ دگـر کار نداریم

 

درویش فقیریم و در این گوشه دنیا

با نیک و بد خلق جهـان کار نداریم

 

گر یار وفادار نداریم عجب نیست

ما یار بجز حضرت جبار نداریم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

قصه مادر بزرگ صبور و آرام

مادر بزرگم بسیار صبور و آرام بود. خیلی از اوقات که همه برای موضوعی پر پر میزدند او با آرامش کنار بساط سماورش مینشست و یک قاشق دارچین و نبات داخل استکان چایی اش میریخت و آرام آرام هم میزد.

صدای جرنگ جرنگ قاشق اش توجه همه را به خود جلب میکرد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت