الان وقت این است که عشق و محبت را منتشر کنی،وقتی مرگ ما را لمس میکند، در تجربههایی شبیه مثل فروریختن پلاسکو؛سوختن سانچی، زلزله ویا تظاهرات اخیر...این تماشای مرگ دیگری ما را به یاد بی دفاعی خویش برابر مرگ میاندازد و بعد ترسی ناخوداگاه ما را در برمیگیرد.
ما نمیتوانیم از مرگ بگریزیم پس ناچار به جستجوی چیزی یا کسی برای جنگیدن و ابراز خشم بر میآییم.
این همه پرخاشگری در فضای واقعی و مجازی طی روزهای اخیر نشان دهنده ی ترسیدن ماست.
ما شبیه افرادی ترسیده در کوی و برزن به هر سو میدویم و گریبان یکدیگر را میگیریم، بی آنکه بدانیم چرا و این خودش بیشتر از ما آدمهایی مضطرب و رمیده میسازد.
هرکدام از ما بارها تجربیات از دست دادن را در زندگی داشتیم. باید بگذاریم ماتم جای ترس و خشم را بگیرد.
اندوه مان را با کلمات، با نقاشی، با فعالیت بدنی مرتبط با موقعیت، بیرون بریزیم تا جانمان سبک شود.
اما این پایان کار نیست، با گسترده شدن بالهای مرگ بر بلندای آسمان شهر، سایهای تاریک سپهر زندگی جمعی ما را فراگرفته . اینجا دیگر فقط سوگواری کافی نیست.
باید پناه برد به بلندترین نقاط، جایی که آسمان باز روشن مینماید.
در چنین روزگار دشواری بهتر است به این جانپناههای گرامی متوسل شد.
یکی ممکن است غذای محبوبش را فراهم کند، دیگری سراغ کتابی هیجانانگیز رود.
بعضی از ما شاید رقصیدن و ورزش را انتخاب کنند، بعضی دیگر نوشتن و آفریدن را. هر کس به اندازه توان و بضاعت باید آیینهای کوچکی برپا سازد که هدفش گرامیداشت زندگی است و جشن گرفتن زنده بودن.
در همین روزهاست اصلا که باید بیشتر عشق ورزید، بیشتر شوق به خرج داد و تن و جان را به زندگی آغشته ساخت.
مدتهاست منتظر فرصتی برای گفتن دوستتدارم هستید؟
وقتش شاید همین حالا باشد.
نور به زندگی دیگران ببخش
عنوان: وقت عشق و محبت
چ جالب !