از هیچ چیز نباید ترسید؛‌ زیرا چیزی نداریم که از دست بدهیم. هرچه را که بتوان از شما ربود، ‌فاقد ارزش است. پس چرا باید ترسید؟ ‌چرا مظنون شد و شک کرد؟‌ 

 

سارقین واقعی اینها هستند:‌ تردید، ظن،‌ ترس.

 

 آنها امکان شاد بودن را نابود می کنند. پس تا وقتیکه در زمین هستیم،‌ زمین را گرامی بداریم. تا جاییکه این لحظه باقی می ماند،‌ عمیقا از آن لذت ببرید. 

 

برای ترس است که خیلی چیزها را از دست می دهیم. به سبب ترس نمی توانیم عشق بورزیم. حتی اگر عشق بورزیم،‌ عشقمان نیمه جان است؛‌ تا حد معینی است، ‌نه فراتر از آن. همیشه به نقطه ای می رسیم که می ترسیم فراتر از آن برویم.