مجله آموزشی یکتا

مجله آموزشی یکتا مجموعه عظیمی از رویداد ها و آموزش های علمی و عملی کشور در فالب یک مجله

نماز و باز دارندگی از گناه

در هنگام خواندن سوره ی عنکبوت آیه 45 - از قرآن کریم می خوانیم که می فرماید:

اُتْلُ مَآ أُوْحِىَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ

ترجمه :  

آنچه را از کتاب (آسمانى قرآن) به تو وحى شده تلاوت کن و نماز را به ‏پادار، که همانا نماز (انسان را) از فحشا و منکر باز مى‏ دارد و البتّه یاد خدا بزرگ‏تر است و خداوند آنچه را انجام مى ‏دهید مى‏ داند.

.......................................................

حال باید دید مفهوم و تفسیر این آیه یعنی چه؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

حکایتی طنز از شاه عباس

یک شب شاه عباس با لباس مبدل در کوچه های شهر میگشت که به سه دزد برخورد کردکه قصد دزدی داشتند

 

شاه عباس وانمود کرد که اوهم دزد است و از آنان خواست که او را وارد دارودسته خودکنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود کیه

دو گدا بودند یکی بسیار چاپلوس و دیگری آرام و ساکت گدای چاپلوس وقتی شاه محمود و یا وزیرنش را می‌دید بسیار چاپلوسی می‌کرد و از سلطان محمود تعریف می‌کرد و هدیه می‌گرفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

دریافت برکت از هستی

به خودتان بگویید: من برای دریافت برکت از هستی، گشوده هستم.

 

من به روحم اجازه می دهم که با عشق من را التیام ببخشد و به من درس بدهد.

 

 

 

من با لذت فرا می گیرم.

 

 

 

من برای فرزانگی آماده ام.

 

 

 

من از دانش تجربه هایم برای خوبی همه استفاده می کنم.

 

 

 

من به خودم عشق می ورزم.

 

 

 

من مهربان و دوستدار هستم.

 

 

 

من سالم هستم.

 

 

 

من شجاع هستم.

 

 

 

من مستقل هستم و خودم تصمیماتم را می گیرم.

 

 

 

من مسئولیت زندگی ام را به عهده دارم.

 

 

 

من به هشیاری مرکزی کیهانی متصل هستم.

 

 

 

من از استعدادهایم برای خدمت به روشنایی استفاده می کنم.

 

 

 

من در قلبم دلسوزی و همدمی دارم.

 

 

 

من برای همه چیزهای خوب در زندگی ام سپاسگذارم.

 

 

 

من عشق می بخشم و دریافت می کنم.

 

 

 

من یک زندگی پر از عشق دارم.

 

 

 

من از عشق برای تغییر دادن هر نوع انرژی مسدود کننده استفاده می کنم.

 

 

 

عشق بزرگترین نیرویی است که وجود دارد.

 

 

 

این تصریح را تا جایی که می توانید اغلب انجام دهید تا انرژی و آگاهی تان را بسازید.

 

 

 

به امید اینکه هستی، روح تان را روشن سازد.

 

شاد باشید،نور شوید،عشق شوید.

منبع هوش شنوا

http://hosheshenava.ir/p/232

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

شبانه قصدم آزار شماست|احمد شاملو

شبانه (قصدم آزارِ شماست!…) ، قصدم آزارِ شماست!

 

اگر اینگونه به رندی باشما

 

سخن از کامیاریِ خویش در میان می‌گذارم،

 

ــ مستی و راستی ــ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

عمه بلقیس نباشیم

عمه بلقیس نباشیم!!

عمه بلقیس به همه چیز کار داشت... به اینکه دختر همسایه تازگی ها زیر ابرویش را برداشته ، به اینکه زن مطلقه ای که طبقه ی دوم زندگی میکرد بعد از نیمه شب برگشته ، به اینکه فلانی توی مهمانی دامن کوتاه پوشیده...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

حافظه برای عتیقه کردنِ عشق نیست برای زنده نگه داشتنِ عشق است

حافظه، برای عتیقه کردنِ عشق نیست، برای زنده نگه داشتنِ عشق است. اگر پرنده را به قفس بیندازی، مثل این است که پرنده را قاب گرفته باشی. و پرنده‌ی قاب گرفته، فقط تصوّرِ باطلی از پرنده است. 

 

عشق، در قابِ یادها، پرنده‌یی‌ست در قفس. 

مِنّتِ آب و دانه بر سرِ او مگذار و امنیت و رفاه را به رُخِ او نکش. عشق، طالبِ حضور است و پرواز، نه امنیت و قاب!

 

 کتاب » #یک_عاشقانه_ی_آرام

 #نادر_ابراهیمی

 

عنوان: حافظه برای عتیقه کردنِ عشق نیست برای زنده نگه داشتنِ عشق است

منبع: هوش شنوا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

بایزید بسطامی را پرسیدند

بایزید بسطامی را پرسیدند: اگر در روز رستاخیز خداوند بگوید چه آورده ای؛ چه خواهی گفت؟

بایزید فرمود:

 

وقتی فقیری بر کریمی وارد میشود,

به او نمیگویند چه آورده ای.

بلکه میگویند چه میخواهی

 

زندگى یک پاداش است, نه یک مکافات.

 

فرصتى است کوتاه تا ببالى ,بیابى , بدانى , بیندیشى , بفهمى , وزیبا بنگرى ,ودر نهایت در خاطره ها بمانی..

 

عنوان: بایزید بسطامی را پرسیدند

منبع: هوش شنوا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

معلم مدرسه‌ای زیبا و با اخلاق که هنوز ازدواج نکرده بود

معلم مدرسه‌ای با اینکه ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺍﺧﻼﻕ خوبی داشت هنوز ازدواج نکرده بود. ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪند ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: «ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﻤﺎﻝ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﯽ خوبی ﻫﺴﺘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﯼ؟»

معلم گفت: «ﯾﮏ ﺯﻧﯽ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ یک بار ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺧﺘﺮ به دنیا بیاورد ﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ خواهد ﮔﺬﺍﺷﺖ ﯾﺎ به هر ﻧﺤﻮﯼ شده ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯد. ﺧﻮﺍﺳﺖ خداوند ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ به دنیا آورد. ﭘﺪﺭﺵ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺷﺐ کنار میدان شهر ﺭﻫﺎ می‌کرد. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ می‌آمد، ﻣﯽﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ طفل ﺭﺍ نبرده ﺍﺳﺖ. ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺮای ﺁﻥ ﻃﻔﻞ دعا می‌کرد ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ می‌سپرد. ﺧﻼﺻﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ بازگرداند. ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ به دنیا بیآورد ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ خداوند ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ باشد ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﻟﺪ ﭘﺴﺮ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ. ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ به دنیا ﺁﻭﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﻣﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ. ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻨﺞ ﺑﺎﺭ ﭘﺴﺮ به دنیا آورد ﺍﻣﺎ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ فوت کردند. ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ می‌خواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻧﺪ.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

داستان شلوار جین

سال 1853 مردم از برخی کشورها به کالیفرنیا می آمدند.آنها به دنبال طلا میگشتند.آنها به پولدار شدن فکر میکردند.لیوای استروس یکی از آنها بود.او 24 سال داشت و آلمانی تبار بود و نیز مانند بقیه به دنبال پولدار شدن و کشف طلا

 

او پارچه ای از کشور آلمان برای ساخت چادر (خیمه گاه) در معدن طلا با خود آورده بود.

 

مردی از او پرسید: میخواهی با این پارچه چه کار کنی؟

 

او گفت: میخواهم چادر (خیمه گاه) بسازم.

 

مرد گفت: من به چادر نیاز ندارم اما من یک شلوار خیلی مقاوم لازم دارم! شلوار من رو نگاه کن.پر از سوراخ است!

 

لیوای استروس شلواری از آن پارچه ی مقاوم ساخت.آن مرد بابت شلوار خوشحال شد. آنها به یک موفقیت بزرگ دست پیدا کردند.به زودی تک تک مردم خواستار شلواری فقط با جنس آن پارچه ی آلمانی شدند! لیوای از آن شلوار ده ها ، صد ها و هزار ها ساخت. و این بود داستان ساخت و پیدایش شلوار جین شما

 

عنوان: داستان شلوار جین

منبع: هوش شنوا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت