مجله آموزشی یکتا

مجله آموزشی یکتا مجموعه عظیمی از رویداد ها و آموزش های علمی و عملی کشور در فالب یک مجله

بررسی سریع شیائومی نوت ۸ پرو

بررسی سریع شیائومی ردمی نوت ۸ پرو

نوت ۸ پرو در واقع نسخه‌ی پیشرفته‌ترِ ردمی نوت ۸، ردمی نوت ۷ و حتی ردمی ۷ است. مهم‌ترین پیشرفت این گوشی نسبت به سری‌ها پیشین را می‌توانم کم‌حاشیه‌شدن گوشی بدانم. در نمای روبه‌رو به‌خوبی طراحان ردمی حاشیه‌ها را حذف کرده‌اند، اما همچنان همچون سری‌های پیشین از ناچ برای جا دادن دوربین سلفی استفاده شده‌است.

بررسی شیائومی نوت ۸ پرو

وزن گوشی زیاد است و از همان ابتدا که گوشی را در دست می‌گیرد این قضیه را حس می‌کنید، اما احتمالاً نوت ۸ پرو آنقدر از لحاظ ظاهری زیباست و آنقدر در درون قابلیت‌های متعدد دارد که می‌توانید از وزن ۲۰۰ گرمی آن بگذرید.

نسبت صفحه‌نمایش به بدنه ۸۵ درصد است که قطعاً برای گوشی میان‌رده‌ای همچون ردمی نوت ۸ پرو رقم بسیار خوبی محسوب می‌شود. این نسبت بالا را می‌توانید از همان نگاه نخست به قسمت جلویی دستگاه متوجه شوید. پنل دستگاه از نوع شیشه است و متأسفانه بسیار لغزنده است، از همین رو پیشنهاد می‌کنم برای استفاده‌ای امن‌تر از گوشی یا از قاب خود گوشی استفاده کنید یا قابی حرفه‌ای برای آن بخرید.

بررسی سریع شیائومی نوت ۸ پرو

دوربین‌ها به صورت عمودی به کار گرفته شده‌اند و سنسور اثر انگشت نیز در زیر آن‌ها قرار دارد.

 

نقد و بررسی ردمی نوت ۸ پرو دوربین این گوشی

فکر می‌کنم برای بسیاری از کاربران گوشی‌های هوشمند امروزی، وضعیت دوربین از اهمیتی بیشتر نسبت به سایر مشخصات گوشی برخوردار است و بنابراین بد نیست که قبل از پرداختن به باتری، سخت‌افزار، نرم‌افزار و سایر مشخصات ردمی نوت ۸ پرو ابتدا به دوربین آن بپردازم. چنان‌که در تصویر می‌بینید، از دوربین چهارگانه برای این گوشی استفاده شده‌است و همانطور که در بالا هم اشاره کردم، سه دوربینِ آن در یک خط عمودی قرار گرفته‌اند و یک دوربین دیگر در کنار فلش و به‌صورت مجزا به‌کار گرفته شده‌است.

از سنسور ۶۴ مگاپیکسلی ISOCELL Bright GW1 سامسونگ برای دوربین اصلی این گوشی استفاده شده‌است. البته از همان ابتدا اگر دوربین گوشی را باز کنید و به‌دنبال عکس‌گرفتن باشید، عکسی نه با رزولوشن ۶۴ مگاپیکسل بلکه با ۱۶ مگاپیکسل ثبت خواهید کرد. برای ثبت عکس ۶۴ مگاپیکسلی باید در منوی دوربین به‌دنبال گزینه‌ی عکس ۶۴ مگاپیکسلی باشید. دوربین اصلی ۶۴ مگاپیکسلی ردمی نوت ۸ پرو از دریچه دیافراگم f/1.8 برخوردار است که البته برای میان‌رده‌ای اقتصادی با قیمت حدود ۲۰۰ دلار راضی‌کننده است. دوربین دوم از نوع اولتراواید و با لنز ۸ مگاپیکسلی‌ست. دو دوربین دیگر هر دو ۲ مگاپیکسلی اند و یکی برای عکاسی ماکرو و دیگری برای تشخیص عمق است.

 

نقد و بررسی دوربین ردمی نوت ۸ پرو  (سخت افزار)

گوشی‌های ردمی نوت ۷ پرو، ردمی نوت ۹ پرو و ردمی نوت ۱۰ پرو همه از تراشه‌های میان‌رده‌ی کوالکام بهره‌مند شده‌اند، اما برخلاف آن‌ها در ردمی نوت ۸ پرو از تراشه‌ی مدیاتک استفاده شده‌است. تراشه‌ی مدیاتک از نوع Helio G90T است و انصافاً برخلاف ذهنیت منفی‌ای که در مورد تراشه‌های مدیاتک وجود دارد، این تراشه‌ کارش را به‌خوبی انجام می‌دهد. البته در کنار این تراشه از رم ۶ گیگابایتی و حافظه‌ی داخلی ۶۴ گیگابایتی استفاده شده‌است. یک نسخه‌ی دیگر هم وجود دارد که حافظه‌داخلی‌اش ۱۲۸ گیگابایت است و طبیعتاً قیمتی بیشتر از نسخه‌ی ۶۴ گیگابایتی دارد. پردازنده‌ی گرافیکی هم Mali G76 MC4 است.

آسفالت ۹، پابجی و کال‌آودیوتی را هر سه روی گوشی ردمی نوت ۸ پرو نصب کردیم و هر سه در بالاترین کیفیت و با بدون هیچ لگی اجرا شدند. بنچمارک‌ها نیز نشان می‌دهند که پردازنده‌ی ۸ هسته‌ایِ ردمی نوت ۸ پرو حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

نتیجه : دوربین و صفحه‌نمایش گوشی در حد متوسط هستند، باتری راضی‌کننده است و سخت‌افزار به‌خوبی رقبا را کنار می‌زند و بنابراین می‌توان شاخص‌ترین ویژگی شیائومی ردمی نوت ۸ پرو را سخت‎افزار قوی آن معرفی کرد. کسانی که به‎دنبال خرید گوشی میان‌رده برای اجرای بازی‌های سنگین هستند قطعاً باید حسابی ویژه روی ردمی نوت ۸ پرو باز کنند، خصوصاً به‌سبب آن‌که از سیستم خنک‌کننده‌ی بخار در گوشی استفاده شده‌است و بنابراین حتی پس از چند ساعت بازی نیز به‌هیچ‌عنوان خبری از داغ‌شدن گوشی نیست.

 

بررسی شیائومی نوت ۸ پرو

بررسی سریع شیائومی نوت ۸ پرو

بررسی سریع شیائومی نوت ۸ پرو

بررسی سریع شیائومی نوت ۸ پرو

بررسی سریع شیائومی نوت ۸ پرو

 

برای اطلاعات بیشتر : کلیک کنید

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

بهترین زبان ‌های برنامه نویسی تحت وب

بهترین زبان ‌ها و شرکت های برنامه نویسی تحت وب از نظر جهانی و نظر شخصی بنده، خیلی از پیام های دایرکت اینستاگرامی پیچ مشاوره ما در خصوص این بود که دوستان نمیدانند چه زبانی رو انتخاب کنن برای شروع برنامه نویسی وب همونطور که میدونید زبان های زیادی داریم و همچین شرکت های زیادی ازاین روی من تصمیم گرفتم جهت افزایش آگاهی دوستان و راهنمای شما عزیزان یک پستی را در سایت منتشر کنم که در این پست به بهترین زبان ‌های برنامه نویسی تحت وب و شرکتهای آن میپردازم. پس همراه من باشید.

ممکن است زبانی برای برخی از پروژه‌ها مناسب باشد اما برای برخی دیگر نتوان از آن‌ها استفاده کرد. پس باید برای انتخاب بهترین زبان پروژه را در نظر بگیریم. در نهایت باید بهترین زبان را متناسب با پروژه انتخاب کنیم.

پروژه‌های تحت

پروژه‌های تحت وب معمولا از دو قسمت تشکیل می‌شوند. Front- end و back-end این دو قسمت هستند. front-end سمت کاربر است و back-end سمت سرور را تشکیل می‌دهد. برای طراحی ظاهری نیز از زبان‌های html ،css ،javascript و … استفاده می‌شود. به کدهایی که وظیفه پردازش و محاسبات و عملیات بر روی داده را دارند کد سمت سرور می‌گویند. کدهایی که که ظاهر گرافیکی را می‌سازند کدهای سمت کاربر هستند.


برای انتخاب بهترین زبان برنامه نویسی تحت وب باید چه نکاتی توجه کرد

  1. بهینه بودن زبان برای موتور جست و جو
  2. سادگی کاربری
  3. نحوه پشتیبانی
  4. تکنولوژی که قرار است از زبان برنامه نویسی در آن استفاده کرد.
  5. نوع پلت فرم
  6. سرعت اجرا
  7. میزان امنیت مورد نیاز
  8. کارایی و عملکرد
  9. و ….

انواع زبان‌های برنامه نویسی تحت وب

در لیست زیر تعدادی از برترین زبان های برنامه نویسی که در وب مورد استفاده قرار می گیرند را لیست کردم و در ادامه مورد ارزیابی قرار دادم. اگر شما برای آموزش نیاز به انتخاب زبان برنامه نویسی تحت وب دارید، خواندن ادامه مقاله کمک بسیاری در انتخاب زبان برنامه نویسی شما می کند.

  • زبان برنامه نویسی Python
  • زبان برنامه نویسی Ruby
  • زبان برنامه نویسی Php
  • زبان برنامه نویسی java
  • زبان برنامه نویسی javascript
  • زبان برنامه نویسی C#
  • زبان برنامه نویسی asp.net
  • زبان برنامه نویسی Rust

 

زبان برنامه نویسی Python

این زبان یک نوع زبان مفسری و متن باز است که در سال 1991 ایجاد شده است. برخی افراد به دلیل ساده شدن برنامه نویسی توسط این زبان آن را بهترین زبان برنامه نویسی می‌دانند. زبان پایتون شی گرا است. از این زبان برای توسعه وب سایت، تحلیل داده، نوشتن برنامه دسکتاپ و حتی یادگیری ماشین استفاده می‌شود. پایتون کتابخانه‌های زیادی دارد. که این امر سبب کاهش تعداد خط کدهای برنامه خواهد شد. از این زبان در موتور جست و جوی گوگل و پایگاه داده‌های بزرگ استفاده شده است. از معایب زبان پایتون سرعت پایین اجرای کدهای آن است. علت کندی اجرای این کدها مفسری بودن و پویایی ذاتی زبان پایتون است. از لحاظ سرعت اجرا تقریبا این زبان همچون زبان جاوا عمل می‌کند. زبان پایتون در حال حاضر در بین ده زبان برتر دنیا جای دارد. زبان پایتون قابل فهم است. به شکلی که اگر زبان انگلیسی خوبی داشته باشید به راحتی می‌توانید آن را درک کنید. کاربردهای گسترده پایتون در علم و داده موجب شده تا این زبان به یک انتخاب عالی برای کاربردهای آکادمیک تبدیل گردد.

 

زبان برنامه نویسی Ruby

یک زبان برنامه نویسی متن باز، شی گرا و پویا است. کاربرد مهم این زبان توسعه وب است. قابل کار کردن در بیشتر پلتفرم‌ها بوده و در سال 1990 در ژاپن طراحی و ابداع گشته است. توییتر هم یکی از وب سایت‌هایی است که با زبان روبی توسعه یافته است. روبی یک فریم ورک منبع باز و رایگان می باشد. 

 

زبان برنامه نویسی Php

این زبان اسکریپتی و متن باز ساختاری مانند زبان C داشته و برای طراحی برنامه‌های تحت وب مورد استفاده قرار می‌گیرد. زبان php بر روی پلتفرم‌هایی مانند ویندوز، لینوکس و مکینتاش قابل اجرا است. سرعت اجرای کدهای php نسبتا بالا است. علاوه بر این می‌توان آن را به راحتی یاد گرفت. چرا که منابع و مقالات آموزشی بسیاری در رابطه با زبان php موجود است. فیسبوک و ویکی پدیا از جمله سایت‌های معروفی هستند که از زبان برنامه نویسی php استفاده کرده‌اند.

 

زبان برنامه نویسی java

جاوا یک زبان برنامه نویسی محبوب است که در کامپیوترهای مختلف و سخت افزارهای متفاوت می‌توان آن را اجرا کرد. این زبان شبیه زبان C++ عمل کرده و برای نوشتن انواع برنامه‌های تحت وب، موبایل، دسکتاپ، سیستم‌های تعبیه، ربات و حتی برنامه‌های پیچیده‌تر کاربرد دارد. بیش از 20 سال است که این زبان در دنیای کامپیوتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. علت محبوبیت آن این است که می‌توان آن را یک بار نوشت و در هرجا که می‌خواهید از آن استفاده کنید. به طور کل این زبان با پلتفرم‌های زیادی سازگار است. حتی از این زبان می‌توان برای توسعه اپلیکیشن‌های اندروید استفاده نمود.

 

زبان برنامه نویسی javascript

اگر یک توسعه دهنده نرم افزار باشید غیر ممکن است که از جاوا اسکریپت استفاده نکرده باشید. در این زبان از کتابخانه و فریم ورک‌هایی استفاده شده که برای ساده سازی javascript مورد استفاده قرار می‌گیرند. Css، HTML در کنار javascript برای گسترش front end استفاده می‌شوند.

 

زبان برنامه نویسی C#

سی شارپ زبانی از خانواده C است. این زبان شی گرا برای پروژه‌های اقتصادی بزرگ با پلتفرم‌های ویندوز، اندروید، وب و ios و …  استفاده می‌شود. بیشترین استفاده از این زبان انجام پروژه‌های تحت ویندوز است. برای برنامه نویسی تحت وب باید زبان C# در کنار asp.net مورد استفاده قرار بگیرد.

 

زبان برنامه نویسی asp.net

 

برخی افراد بر این باورند که asp.net زبان برنامه نویسی نیست بلکه چهارچوبی برای توسعه وب با زبان سی شارپ است. تا مدت‌ها پیش این زبان توسط لینوکس و یونیکس پشتیبانی نمی‌شد اما به مرور مایکروسافت این محدودیت‌ها را برطرف نمود. با asp.net می‌توان وب اپلیکیشن‌های بزرگ و پیچیده‌ای طراحی کرد که میزان ورودی آن‌ها زیاد است.

 

زبان برنامه نویسی Rust

قدمت زبان Rust نسبت به دیگر زبان‌های برنامه نویسی کمتر است. اما این به معنای بی ارزش بودن این زبان نیست. در سال 2018 طی تحقیقات بعمل آمده زبان Rust یکی از زبان‌های پرطرفدار بوده که همچنان عده زیادی از توسعه دهندگان خواهان استفاده از آن هستند. بیشترین تاکید این زبان بر روی سرعت و امنیت است. زبان Rust مانند زبان C  و C++ ابتدا سیستم‌های سطح پایین را هدف قرار می‌دهد.

 

اگر درمورد این زبان ها و راهنمای شروع یادگیری برنامه نویسی ، اطلاعات تکمیلی و دقیق تر خواستید به ما ایمیل بزنید یا از یک راه ارتباطی دیگر تا اطلاعات بیشتری در اختیارتون قرار بدم.

 

برای اطلاعات بیشتر :  کلیک کنید

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

دختره از پسره پرسید ساعت چنده؟

 

نمایش

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ادمین سایت

سیب به حضرت آدم که رسید

 

نمایش

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ادمین سایت

مرد ها سه تا آرزو دارن


نمایش

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ادمین سایت

یه بارم دخترا سر من دعواشون شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

ﺍﮔﺮ ﺩﺯﺩ بود ﮐﻪ‌ ﺳﺮ ﺷﺐ ﺯﺩ ﻭ‌ﺑﺮﺩ

ﺍﮔﺮ ﺩﺯﺩ بود ﮐﻪ‌ ﺳﺮ ﺷﺐ ﺯﺩ ﻭ‌ﺑﺮﺩ

ﺍﮔﺮ ﺩﺯﺩ بود ﮐﻪ‌ ﺳﺮ ﺷﺐ ﺯﺩ ﻭ‌ﺑﺮﺩ: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﯾﺎ ﮐﺎﻻﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﭼﭙﺎﻭﻟﮕﺮﺍﻥ ﻏﺎﺭﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 

 

ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻭﺯﯾﺮﯼ ﺑﺎ ﻏﻼﻣﺶ ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺭﻓﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﮐﻮﻫﯽ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺷﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭﺯﯾﺮ ﻭ ﻏﻼﻡ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﮐﻮﻩ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﺷﺐ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺳﺐﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺯﯾﻦ ﻭ ﻟﮕﺎﻡ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺯﯾﺮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻏﻼﻡ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻣﺸﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﻢ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﺯﺩﯼ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭ ﺍﺳﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺯﺩﺩ، ﻭﺯﯾﺮﮔﻔﺖ: ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﭘﺲ ﺧﻮﺏ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﺸﮑﻮﮐﯽ ﺷﻨﯿﺪﯼ ﻣﺮﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﻦ . ﺳﭙﺲ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻏﻼﻡ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﺸﺴﺖ . ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺩﺯﺩﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻭ ﺍﺳﺐ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺳﺐ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ . ﻏﻼﻡ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﻝ ﺑﻮﺩ ﺁﺷﮑﺎﺭﺍ ﺩﺯﺩ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩ ﺁﺩﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﺳﺐ ﻫﺎ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﺏ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ. ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﮐﻮ؟ 

ﻏﻼﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺁﺩﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ ﺣﺘﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ. 

ﻭﺯﯾﺮ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﺩﺯﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺁﻭﺭﺩ. 

ﻏﻼﻡ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺩﺯﺩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺷﺐ ﺯﺩ ﻭ ﺑرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

قصه ماهی کوچولو

قصه ماهی کوچولو

 

باز هم ما آمدیم با یک قصه شب جذاب دیگر همراه ما باشید...

قصه شب

یکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیچ کس نبود. قصه امروز ما قصه یک ماهی کوچولو است. ماهی رنگین کمان و دوستانش توی کلاس نشسته بودند. خانم هشت پا، آموزگار ماهی ها گفت: « بچه ها امروز روز تازه ای به کلاس ما می آید که اسمش فرشته است. او و خانواده اش تازه از آب های غربی به این جا آمده اند.» ماهی پفی در حالی که باله هایش را تکان می داد، گفت: « من هم قبلاً آن جا زندگی کرده ام.»خانم هشت پا گفت: « چه خوب! من تا به حال آنجا را ندیده ام و خیلی دوست دارم درباره اش بیشتر بدانم. ماهی پفی ممکن است برای ما تعریف کنی؟» ماهی پفی گفت: « آنجا خیلی عجیب و غریب است. رنگ آب ارغوانی و پر از گیاهان خیلی بزرگی است که تا سطح آب رشد کرده اند. سنگ های خیلی بزرگی هم دارد.» خانم هشت پا گفت: « چه جالب! به به! دوست تازه مان هم آمد. سپس فرشته را نزدیک خود آورد و گفت: « بچه ها این فرشته است. » فرشته به همه سلام کرد. خانم هشت پا به او گفت: « فرشته جان اگر ممکن است از جایی که آمدی، بیشتر برای بچه ها بگو. » فرشته گفت: « جایی که من بودم با این جا خیلی فرق ندارد، به جز اینکه آب های آن جا سبز رنگ و رویایی است. خیلی هم شفاف و تمیز.» ماهی رنگین کمان به فرشته گفت: « ولی من فکر می کردم آب آن جا ارغوانی است! » فرشته گفت: « نه اینطور نیست. »

در همین لحظه همه ماهی ها با ناراحتی به ماهی پفی برگشتند. ماهی پفی فریاد زد: « منظورم این بود که وقتی خورشید در آن جا غروب می کند، آب ارغوانی می شود.» خانم هشت پا با مهربانی به ماهی پفی گفت: « عیبی ندارد. من هم مثل تو، داستان های عجیب را دوست دارم. » بعد از ناهار همه ماهی ها به طرف کشتی غرق شده رفتند تا در کنار بازی کنند. زردک به ماهی پفی گفت: « برای فرشته تعریف کن که کشتی چه جوری غرق شده.» همه ماهی ها دور ماهی پفی جمع شدند و یک صدا با هم گفتند: « زود باش! تعریف کن.» ماهی پفی گفت: « شبی تاریک و طوفانی بود. کشتی بار سنگینی را با خودش می برد. برای ادامه مسیر، ناخدا می بایست از بار آن کم کند، پس فرمان داد…» ناگهان فرشته با هیجان گفت: « بارهای روی عرشه را به دریا بیندازید!» بعد با خجالت رو به ماهی پفی کرد: « معذرت می خواهم که حرفت را قطع کردم. آخر من اینجای داستان را دوست دارم.» ماهی رنگین کمان در حالی که تعجب کرده بود از فرشته پرسید: « یعنی تو هم این داستان را شنیده ای؟ » فرشته گفت: « بله، این داستان معروفی در مورد کشتی غرق شده ای است که به صخره های پروانه در دوردست برخورد کرده است.» زردک از ماهی پفی پرسید: « ولی تو گفته بودی که این داستان همین جا اتفاق افتاده !» مروارید گفت: « اما اینجا که صخره ندارد، پس حرف فرشته درست است.» دم تیغی گفت: « به نظر من هم همین طور است.» ماهی رنگین کمان از ماهی پفی پرسید: « راستش را بگو، آیا داستان خیالی برای ما تعریف کرده ای؟» در همین لحظه زنگ کلاس زده شد و ماهی پفی، خوشحال، زودتر از همه و با عجله به طرف کلاس شنا کرد.

خانم هشت پا در کلاس بعداز ظهر گفت: « بچه های من! درس امروز در مورد سرزمین صدف هاست. تا حالا کسی از شما به این سرزمین زیبا و جالب رفته؟» فرشته گفت: « بله، من رفتم.» ماهی پفی گفت: « من هم همینطور!»
خانم هشت پا گفت: « عالیه! خب من می خواهم در مورد آن جا بیشتر بدانم. فرشته تو اول بگو.» فرشته گفت: « در آن جا به هر طرف که نگاه می کنی پر از صدف است. اگر حتی یک شن خیلی ریز داخل صدف بیفتد، بعد از مدتی به مروارید زیبایی تبدیل می شود. اما پیدا کردن مروارید خیلی سخت است. من حتی یک دانه هم پیدا نکردم.» ماهی پفی زود گفت: « اما من یکی پیدا کرده ام!» ماهی رنگین کمان با شیطنت گفت: « شاید هم یک دروغ بزرگ بوده!» همه ماهی ها مطمئن بودند که ماهی پفی مرواریدی پیدا نکرده و هیچ وقت به سرزمین صدف ها نرفته است. ماهی پفی با ناراحتی فریاد زد: « ولی من واقعاً به آن جا رفته ام.» در همین لحظه خانم هشت پا با مهربانی گفت: « بچه ها بس کنید. وقتی ماهی پفی می گوید به آن جا رفته ام، پس حتماً رفته است.» بعد خانم هشت پا از شاگردانش خواست تا هر کس مرواریدی دارد، فردا آن را به کلاس بیاورد. فردای آن روز ماهی پفی گفت: « خانم معلم، من یک مروارید آورده ام.» هیچ کدام از ماهی ها حرف او را باور نکردند. اما وقتی ماهی پفی مروارید را جلوی چشم آن ها گرفت، همه گفتند: « وای چه قدر می درخشد. « خیلی هم بزرگ است» « تو واقعاً یک مروارید پیدا کرده ای.» فرشته هم به ماهی پفی گفت: « این زیباترین مرواریدی است که تا به حال دیده ام! تو تنها ماهی هستی که بیش از اندازه از چیزی تعریف می کنی!» ماهی پفی خندید و گفت: « بله همین طور است.» فرشته گفت: « من کتاب جالبی درباره داستان های دریایی دارم که می توانیم با هم بخوانیم.» ماهی پفی گفت: « همان کتابی که در آن، داستان کشتی غرق شده آمده؟ من آن را میلیون ها بار خوانده ام! اما با این حال دوست دارم با تو دوباره آن را بخوانم.»

 

 

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

شب وحشتناک آقا گوسفنده و خانم گوسفنده

شب وحشتناک آقا گوسفنده و خانم گوسفنده

آن روز، از صبح تا شب، آقاگوسفنده و خانم گوسفنده و بزچلاقه نتوانستند از آغل بیرون بروند. در آسمان باز شده بود و بارانی یک ریز می بارید. آقاگوسفنده و خانم گوسفنده و بزچلاقه با علوفه خشکی که توی آغل داشتند، شکمشان را سیر کردند و شب که شد، هر کدام گوشه ای خوابیدند.

نصفه های شب بود که هرسه تاشان از خواب پریدند و دیدند آب باران از گوش های راه پیدا کرده و کف آغل را خیس کرده است. خوابیدن روی زمین گل آلود و نمناک امکان نداشت.

خانم گوسفنده به آقاگوسفنده گفت: «چه کنیم حالا؟ کجا بخوابیم؟ »

آقاگوسفنده گفت: «نمی دانم. راه چاره ای به نظرم نمی رسد. یا باید روی همین زمین گل آلوده بخوابیم یا تا صبح بیدار بمانیم و ببینیم صبح که شد، چه کسی به دادمان می رسد. »

خانم گوسفنده گفت: «روی گل و لای بخوابیم یا تا صبح بیدار بمانیم؟ این هم شد راه چاره؟ نمی دانم تو با این عقل و هوشت، چرا مشکل گشای مردم دنیا نشده ای! بلند شو مَرد! کاری بکن! »

آقاگوسفنده گفت: «چه کار کنم؟ تو که دست تمام عاقلان دنیا را از پشت بسته ای، بگو که توی این تاریکی شب، چه می توانم بکنم؟ »

خانم گوسفنده گفت: «چه می دانم؟ برو ببین آب از کجا به آغل راه پیدا کرده. راه ورود آب را ببند.

آغلمان را آب برداشت آقا! بجنب! من که نمی توانم تا صبح سر چهار تا دست و پاهام بیدار بمانم. »

آقاگوسفنده گفت: «بستن راه ورود آب، بیل می خواهد، کلنگ می خواهد، زور بازو می خواهد که هیچ کدامش را ما گوسفندها نداریم. »

خانم گوسفنده گفت: «این را که خودم هم می دانم که بیل و کلنگ نداریم. اینکه دیگر گفتن ندارد. »

آقاگوسفنده که از غرغر کردن خانم گوسفنده عصبانی شده بود، صدایش را بلند کرد و گفت: «مثل اینکه تو هم جز مسخره کردن من، کار دیگری بلد نیستی. فکر می کنی خودت خیلی می فهمی؟ این راه حل که باید راه ورود آب بسته شود، به فکر هر بره ای هم می رسد. »

خانم گوسفنده که دید آقا گوسفنده هم حق دارد و هم خیلی از دستش عصبانی شده، دیگر حرفی نزد و بغض کرد و حالا گریه نکن، کی گریه کن.

 بزچلاقه با اینکه کنار آقاگوسفنده و خانم گوسفنده ایستاده بود، حرفهای آنها را نمی شنید. از همان اول هم فهمیده بود که نه امکانات و قدرت بستن راه ورود آب را دارد و نه می تواند شب تا صبح روی چهار لنگه دست و پایش بایستد و بیدار بماند. با این که خوابش می آمد، فکر کرد و فکر کرد. ناگهان، انگار که به راه حل درستی رسیده باشد، جستی زد و به طرف کُپه علوفه های خشک رفت. آقاگوسفنده و خانم گوسفنده وقتی حرکت یکباره بزچلاقه را دیدند، از گریه و دعوا دست برداشتند، ببینند دوستشان چه می کند. بزچلاقه با سر به جان بسته های علوفه های خشک افتاد. به آنها شاخ می زد و سعی می کرد جا به جایشان کند. آقاگوسفنده و خانم گوسفنده چشم دوخته بودند به بزچلاقه و نمی دانستند می خواهد چه کار کند. بزچلاقه آنقدر سرش را به کپه های علوفه خشک کوبید که توانست آ نها را کنار هم قرار دهد و با کنار هم گذاشتن آنها، تختخواب بزرگی که شب وحشتناک آقا گوسفنده خیلی هم از زمین نمناک فاصله داشت، بسازد. و خانم گوسفنده کارش که تمام شد، بدون اینکه به دوستانش چیزی بگوید، به بالای کپه علوفه های خشک جست زد و دراز کشید. خسته شده بود. خواب بعد از خستگی دلنشین بود. آقاگوسفنده و خانم گوسفنده نگاهی به یکدیگر انداختند و گفتند که چرا این راه حل به فکر ما دو تا نرسید. بعد، از تختخواب علوف های بزچلاقه بالا رفتند و روی آن دراز کشیدند که بخوابند. خانم گوسفنده گفت: «اگر بزچلاقه نبود، ما چه کار می کردیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت

چگونه نویسنده شویم؟

چگونه نویسنده شویم؟

 

دستاورد شما در پایان این دورۀ رایگان:

اگر خوب و منظم تمرین کنید، احتمالاً در پایان این برنامۀ اولین کتاب کوچک خودتان را می‌نویسید. البته برای انتشار کاغذی نوشته‌هایتان هیچ‌وقت عجله نکنید. در آغاز راه، اینترنت بستر خوبی برای انتشار نوشته‌ها و دریافت بازخورد است.

زمان نویسندگی

نویسنده کیست؟

«نویسنده کسی است که نوشتن برای او آسان است؛ اگر چه محصول کارش متوسط باشد.» پس نویسنده، کسی است که از نوشتن نمی‌هراسد؛ بلکه آن را دوست دارد و از آن لذت می‌برد. کسی که نوشتن برای او، به آسانی و شیرینی گشت‌وگذار در طبیعت باشد، نویسنده است؛ حتی اگر آنچه می‌نویسد، چشم‌ها را خیره نکند. این گمان که نویسنده، باید با هر نوشتۀ خود، خواننده‌اش را شگفت‌زده کند و به تحسین و اعجاب وا دارد، دور از آبادی است. اگر کسی، به همان راحتی که می‌گوید، بنویسد، نویسنده است؛ اگر چه دیگران، به سختی و با رنج فراوان، بهتر از او بنویسند. (نقل از کتاب خارج از نوبت)

قانون طلایی نویسندگی به این شرح است:

راحت‌نوشتن + بسیارنوشتن = زیبایی و سنجیدگی

تصور می‌کنیم تاکنون جسته‌گریخته دست به قلم برده‌اید، اما هنوز حرفه‌ای نشده‌اید.

کمی دربارۀ تعریف نویسندگیِ حرفه‌ای بدانیم:

یک تعریف نویسندگی حرفه‌ای می‌گوید:

نویسندۀ حرفه‌ای فردی است که جز نوشتن کار دیگری انجام نمی‌دهد.

تعریف دیگر می‌گوید:

نویسندۀ حرفه‌ای کسی است که شغل او نویسندگی است و از راه دیگری امرار معاش نمی‌کند.

اما بیایید فعلاً تعریف زیر را به عنوان یک قرارداد مشترک بپذیریم:

نویسندۀ حرفه‌ای کسی است که هر روز می‌نویسد.

این تعریف به ما کمک می‌کند که در ابتدای کار بهتر و منظم‌تر بنویسیم؛ و در این رهگذر عضلات نویسندگی خودمان را تقویت کنیم.

نویسنده شکست ناپذیر

ابزار اصلی کار نویسنده «کلمه» است.

کلمۀ مورد علاقۀ شما چیست؟ محبوب‌ترین واژه‌ای را که دوست دارید قاب کنید و بزنید روی دیوار اتاقتان.

این کلمه را در گوگل سرچ کنید. سعی کنید تمام لینک‌­های صفحۀ اول را باز کنید و نگاهی به آن‌ها بیندازید.

گزارشی ۵۰۰ کلمه‌ای از جستجوی این واژه و مطالعۀ نتایجی که به آن‌ها برخوردید بنویسید. چقدر با تصور شما متفاوت بود؟ آیا به ایدۀ جالبی برخورد کردید؟ آیا فکر نمی‌کنید فضای محتوای فارسی در وب فقیر است و جای زیادی برای رشد و دیده شدن دارید؟

با این تمرین علاوه بر دقت بیشتر روی فرایندهای گوگل، هوش کلامی خودتان را افزایش می‌دهید.

این تمرین به شما کمک می‌کند تا:

روی کلمه‌ها و اهمیت آن‌ها حساس‌تر شوید.

هر داستانی صدای خودش را دارد، درست همان‌طور که هر شخصی صدای خودش را دارد.
-کیت گرویل

نویسندگی داستانی یا غیر داستانی؟

با خواندن مطالب قسمت اول ممکن است با خودتان بگویید: «من می‌خواهم رمان بنویسم. این‌ها که شما گفتید دربارۀ نویسندگی در دنیای اینترنت است.» پس آماده باشید که یک بار برای همیشه تکلیف انواع مختلف نویسندگی را روشن کنیم.

فرقی نمی‌کند بخواهید مقاله بنویسید، شعر و ترانه بگویید، در نگارش فیلمنامه‌ای مشارکت کنید یا گزارشی برای روزنامه تهیه کنید در هر صورت ما به عنوان نویسنده باید داستان­‌گویی را بلد باشیم.

اصلاً داستان چیست؟

به قول گوستاو فلوبر نویسندۀ فرانسوی، داستان همان چیزی است که شما سر میز کافه برای دوستتان تعریف می‌کنید.

انواع نویسندگی

نویسندگی داستانی (تخیلی) و نویسندگی غیرداستانی (غیر تخیلی) دو نوع نویسندگی هستند. بازار نشر هم کتاب­‌ها را به همین صورت تقسیم‌­بندی می‌کند.

انواع نویسندگی

آیا لازم است که حتماً فعالیت در یکی از این دو گروه را انتخاب کنیم؟

به طور حتم خیر، انتخاب نویسندگی داستانی یا غیرداستانی بسته به سلیقه و توانمند‌های شماست. بسیاری از کتاب‌های غیرداستانی خوب توسط داستان‌نویس‌ها خلق شده‌اند.

حالا تصور می‌کنیم شما می‌خواهید نویسندۀ غیرداستانی بشوید و به نوشتن کتاب در حوزه‌های مدیریت، کسب‌­وکار و توسعه فردی علاقه‌مندید.

نباید فراموش کنیم که نویسندۀ غیرداستانی بودن به این معنا نیست که داستان‌گویی را بلد نباشیم. معمولاً نویسنده‌های موفق غیرداستانی اشاره می‌کنند که چند رمان چاپ نشده توی کشوی میزشان دارند.

خب چطوری می‌توانیم به لحن خوبی در داستان‌گویی برسیم. آن توصیۀ کلیشه‌ای که همچنان پابرجاست: باید تا جایی که می‌توانیم داستان بخوانیم.

برای داشتن زندگی خلاق به مجوز هیچ‌کس احتیاج ندارید.

-الیزابت گیلبرت

اگر استعداد ندارید اصلا جای نگرانی نیست

برای نویسنده شدن بهترین موهبت همین است که استعداد نداشته باشید و به طور کلی قید وجود ذره‌ای استعداد را بزنید!

نگرانی دربارۀ میزان استعدادتان ممکن است به کلی شما را از مسیر نویسندگی منحرف کند. پس چه بهتر که کلاً این موضوع را نادیده بگیرد. به نظر می‌رسد همین که اشتیاق نویسنده شدن دارید کافی است. بقیه ماجرا به کار سخت و مداومت شما در مسیر نوشتن بستگی دارد.

آنی سکستون می‌گوید: «گاهی ده‌ها صفحه چرندیات محض می­‌نویسم تا به یک جملۀ درست برسم.»

تصور کنید فایل ورد را باز کرده‌اید و می‌خواهید یک مقالۀ مهم بنویسید.

تقریباً محال است که در همان سطرهای اول بتوانید به افکارتان جریان منظمی بدهید و جملات درستی بنویسید.

پس شروع کنید به نوشتن چیزهای بیهوده، از سرو صداهای اطراف بنویسید اصلا نترسید.

تا جایی که می‌توانید جزییات ظاهراً اضافه را توصیف کنید. تأثیر شگفت‌انگیز آن را وقتی نویسندۀ حرفه‌ای شدید می‌فهمید.

قاعدۀ ۱۰ برابر

قاعده ۱۰ برابر ربطی به آموزش، استعداد، ارتباطات، فرصت‌های خوب، پول، فناوری، در صنعت درست قرار گرفتن یا حتی در زمان و مکان درست قرار گرفتن ندارد. در هر موردی که شخصی در آن به سطوح عظیمی از موفقیت دست یافته است -فرقی نمی‌کند چه کسی باشد، نویسنده، کارآفرآفرین یا سیاستمدار- تضمین می‌دهم او در زمان ترقی و کسب موفقیتش از قاعده ۱۰ برابر استفاده کرده است.

نویسندۀ راستین، چیزی برای گفتن ندارد، تنها شیوه‌ای برای حرف زدن دارد.

آلن رب گریه

آن‌قدر نوشته و کتاب خوب هست که اگر تا آخر عمر هم از صبح تا شب در حال مطالعه باشیم، باز هم نمی‌توانیم کسری از آن‌‌ها را بخوانیم. پس توی این شلوغی چرا باید ما هم به جمع کثیر نویسنده‌ها اضافه شویم؟

برای اینکه فکر می‌کنیم تجربیاتی داریم و حرف‌هایی در سرمان هست که ارزش اشتراک‌گذرای با دیگران را دارند.

موضوع این نیست که چه می‌گوییم، موضوع چگونه گفتن است. یک لحظه قصۀ به همۀ قصه‌های عاشقانه‌ای که تا‌حال خوانده یا دیده‌اید فکر کنید، همان الگوی قصۀ لیلی و مجنون است. رومئو و ژولیت و تایتیانیک و شب‌های روشن هم با همین الگو نوشته شده‌اند.

آن‌چه یک داستان را از تمام داستان‌های دیگر متمایز می‌کند چگونه گفتن آن است.

اگر می‌خواهی روی هنرت کار کنی، روی زندگی‌‌ات کار کن.

آنتون چخوف

عادت‌های غیرنوشتاری

برای تمرین نوشتن لزوماً بنا نیست همیشه در حال نوشتن هستیم. بسیار از کارهای غیرنوشتاری نیز می‌توانند به عنوان عادت‌های مکمل نویسندگی به افزایش خلاقیت ما کمک کنند.

فقط افکاری که در هنگام قدم زدن به ذهن خطور می‌کنند با ارزش هستند.

چاندرا موریلا بیل در مقاله‌ای با عنوان بهتر نوشتن بدون نوشتن یک کلمه دربارۀ اهمیت قدم زدن می‌گوید:

«در حین کار، گاهی حس می‌کنید به بن‌بست رسیده‌اید یا نیروی کافی برای ادامۀ نوشتن ندارید. ورزش باعث می‌شود اکسیژن لازم جذب مغز شود و کارکرد آن بیشتر شود. گاهی فکر کردن زیاد باعث سرکوب خلاقیت می‌شود. در حالی که مغز نیاز به انرژی و استراحت دارد. وقتی قدم می‌زنید، رنگ خانه‌ها، گل‌ها و شکل ابرها را می‌بینید. در خیابان علائم و چیزهایی را می‌بینید که در حالت عادی به آن‌­ها‌ هیچ توجهی نمی‌کرده‌اید. حتی پنجره‌­ها و پرده‌ها هم می‌توانند الهام‌بخش باشند.»

یک دلیل ساده و روشن برای پیاده‌روی این است که ذهن، در اثر کم‌تحرکی کند می‌شود.

غالباً ممکن است از باشگاه رفتن و هزینه کردن برای هر نوع ورزشی احساس ناخوشایندی داشته باشیم.

در این میان پیاده‌روی چارۀ کار است. نه وسیلۀ خاصی می‌خواهد و نه مهارتی که نیاز به یادگیری داشته باشد. دوست دارید مهارت پیاده‌وری را یاد بگیرید؟

اینگونه است:

-از درب خانه یا محل کارتان بیرون می‌زنید.

-شروع می‌کنید به راه رفتن.

-بعد از حداقل ۲۵ دقیقه برمی‌گردید یا هر کاری دلتان خواست می‌کنید. تمام.

۲۵ دقیقه پیاده‌روی روزانه کافی است. می‌توانید چند ایستگاه زودتر از اتوبوس یا مترو پیاده شوید و به خانه برگردید. یادتان باشد راه رفتن روی تردمیل پیاده‌وری نیست!

بعد از اینکه از پیاده‌روی برگشتید اگر بتوانید حتی شده ۱۰ خط هم بنویسید عالی است، شگفت‌زده می‌شوید.

کشف رمز و رازهای نویسندگی با رونویسی

برای نویسنده، خواندن کافی نیست. شاید حتی مطالعۀ پنج‌بارۀ یک کتاب هم کافی نباشد. ما باید بتوانیم رمز و راز نثر و تکنیک‌های به کار رفته در آثار نویسندگان بزرگ را کشف کنیم.

برای نویسنده شدن باید معلم سخت‌گیر خودتان باشید، معلمی که هر روز مشق می‌­دهد و در صورت حاضر نبودن تکالیف، تنبیه می‌کند.

می‌خواهید به تأثیر شگفت‌انگیز رونویسی پی ببرید؟ یک بار پس از نیم تا یک ساعت رونویسی از متن مورد علاقه‌تان، سعی کنید بخشی از خاطرات قدیمی خودتان را بنویسید.

مارسی کاهان در مقاله‌ای با عنوان یادگیری از نوشته‌های دیگران محسنات خواندن آثار نویسندگان دیگر را اینگونه توصیف می‌کند:

  1. هر یک از این آثار از زاویۀ دیگری به جهان نگریسته‌اند، که آشنایی با نگاه‌های متفاوت برای هر نویسنده‌ای ضروری است.
  2. هر نویسنده‌ای برای توصیف شخصیت‌های خود از روش تازه‌ای استفاده کرده، با این روش می‌توانید شخصیت‌های خودتان را بهتر و ملموس­‌تر معرفی کنید.
  3. زندگی مملو از اتفاقات و حوادث پیش‌بینی‌ناپذیر است. نویسندگان چگونه از این موضوع بهره برده‌­اند؟
  4. چگونه می‌توانیم خواننده را از حالت عادی به حالت غیر عادی بکشانیم؟ دو ابزار این کار استعاره و تشبیه است.

پیشنهاد میکنم یک مقاله یا داستان کوتاه انتخاب کنید. سه بار از روی آن بنویسید.

معجزۀ کلمات

نویسندگی یعنی مدیریت کلمات. سونیا شوکه می‌گوید:

«کلمات شما همان آجرها و مصالحی هستند که رؤیاهایتان را با آن‌ها می‌سازید. کلمات شما بزرگ‌ترین قدرتی‌اند که در اختیار دارید. کلماتی که انتخاب و استفاده می‌کنید همان زندگی‌ای که تجربه می‌کنید را، می‌سازند.»

نویسنده چوپان کلمات است. این ما هستیم که باید نگهبان کلمات باشیم.

پس بیاید چوپان خوبی باشیم!

آموزش نویسندگی: کتاب‌ها، کلاس‌ها و کارگاه‌های نویسندگی

بسیار خب، اگر شوق یادگیری نویسندگی تمام وجودمان را گرفته باشد، احتمالاً یکی از اولین فکرهایی که به ذهنمان می‌رسد حضور در کلاس­‌ها و کارگاه‌­های نویسندگی است. معمولاً به شکل سنتی ما نظر مثبتی به کلاس‌های فیزیکی داریم و یادگیری به این روش‌ را اثربخش‌­تر می‌دانیم.

البته امروزه در سراسر جهان یادگیری آنلاین روزبه­‌روز قدرتمندتر می‌شود؛ در ایران  به دوره‌های نویسندگی آنلاین به صورت جدی پرداخته نمی‌‌شود.

به هر حال به نظر می‌رسد با حضور در کلاس‌های نویسندگی می­‌توان با سرعت بسیار بیشتری چیزهایی  آموخت که در صورت  عدم حضور در کلاس ممکن است پس از صرف هزینه‌ها و آزمون و خطاهای بسیار به آن‌ها دست بیابیم.

حضور در کلاس‌های نویسندگی باعث می‌شود تا ما نوشتن را جدی­‌تر بگیریم..

علت اصلی که همچنان وبلاگ‌نویسی می‌کنم، این است که به من انرژی می‌دهد. به من انگیزۀ ادامۀ کار می‌دهد.

اسکات آدامز

نویسندگی آنلاین

یکی از نکات جالب نوشتن در فضای آنلاین این است که گاهی یک نفر می‌تواند با صفحۀ شخصی‌اش میلیون‌ها ببینده را جذب کند و گاهی هم ده‌ها نفر با داشتن رسانه‌ای بزرگ، در جذب تعداد انگشت‌شماری از مخاطب ناتوان می‌مانند.

با نوشتن در فضای آنلاین شما می‌آموزید که چگونه با محدویت‌ها و هزینه‌های کمی مخاطبان اختصاصی خودتان را داشته باشید؛ و ایده‌هایتان را با سرعت بالایی در عمل بیازمایید.

وبلاگ‌نویسی ونوشتن در شبکه های اجتماعی را می‌توان مؤثرترین و حرفه‌ای­‌ترین روش‌ ارتباط و تأثیرگذاری نویسنده‌های عصر حاضر دانست.

از آن نوع کتاب‌هایی که دوست داری بخری و بخوانی، بنویس. اولین خواننده و بهترین منتقد آثارت خودت هستی؛ البته اگر صادق باشی.

تام کلنسی

«تنها یک راه وجود دارد که آقای آسیموف توانسته باشد بیش از یکصد کتاب بنویسید: نظم و انضباط شخصی و مهار جدی خویشتن. او گاهی در یک سال چندین کتاب می‌نوشت، آن هم نه کتاب‌های ساده و مختصر، برخی از آن‌ها کاملاً علمی هستند.

وقتی می‌بینیم برای برخی افراد نوشتن یک نامۀ ساده، یک روز تمام وقت می‌گیرد، روشن می‌شود که او چنان منضبط و تعلیم‌دیده بود که در آن مقطع از زندگی خود، می‌توانست در یک روز فصل کاملی از یک کتاب را بنویسد. برخی از مردم با رنج و زحمت بسیار در تمام عمر خود تنها یک کتاب می‌نویسند. در حالی که این مرد فصل به فصل در هر سال، سه یا چهار کتاب می‌نوشت. چگونه ممکن است؟ چون می‌دانست چه می‌خواهد، می‌دانست تنها با کار سخت می‌تواند خواستۀ خود را به دست آورد و به همین دلیل به جای گریز از دشواری کار، با آن رودررو می‌شد و این یکی از راه‌های مهار خویشتن است.»

صادق باشید در نوشتن

حالا یک روز تمام را خالی کنید،

بدون وقفه یک کتاب ۲۰ صفحه‌ای بنویسید. لازم نیست تمام روز پشت رایانه باشید بلکه صرف چهار پنج ساعت وقت ناپیوسته برای نوشتن یک کتاب کوچک ۲۰ صفحه‌ای کافی است...

ظاهرا آموزش ما در این بخش به پایان رسیده البته کار ما تمام نشده و به مرور سعی می‌کنیم هر هفته چند مطلب مرتبط با برنامۀ «چگونه نویسنده شویم؟»  منتشر کنیم تا بحث‌ها به تدریج کامل بشوند موفق باشید.

 

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین سایت